در خانه «همینگوی» چه می‌گذرد؟

در خانه «همینگوی» چه می‌گذرد؟

«آیریش تایمز» نوشت: «دنیس وودز» نویسنده ایرلندی است که با یک داستان ۵۰۰ کلمه‌ای، ۲۱۰۰ رقیب از سرتاسر جهان را کنار زد تا جایزه بی‌مانند ۱۰ روز اقامت در خانه «ارنست همینگوی» را برنده شود.«وودز» که در اینیسکارای ایرلند زندگی می‌کند، ‌مدیر سابق فستیوال ادبی «وست کورک» است که جایزه ادبیات داستانی کلیدهای فلوریدا را با داستان کوتاه «کاغذ دیواری» از آن خود کرد. این داستان درباره زنی است که آن‌چنان شیفته نامه‌های اسرارآمیز یک مسافر غریبه می‌شود که تمام دیوارهایش را با آن‌ها می‌پوشاند. «وودز» تاکنون پنج رمان از جمله «شبانه به اینزبروک»، «درخت کاتالپا»، «هیچ جای دیگر» و «اگر نَه همین الان» را به نگارش درآورده. او نویسنده‌ای است که پس از برنده شدن در رقابتی ادبی اجازه پیدا کرد در خانه «ارنست همینگوی» نویسنده سرشناس برنده نوبل که «پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه» را خلق کرده، بماند و در میان وسایل و یادگاری‌های این شخصیت ادبی دست به قلم شود. «ارنست همینگوی» دهه ۱۹۳۰ را در استودیو «کی‌وست» فلوریدا سپری کرد و رمان‌های کلاسیک و مشهور «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند» و «تپه‌های سبز آفریقا» را در آن‌جا خلق کرد. در ادامه خاطرات «وودز» از این تجربه متفاوت را می‌خوانید: من افتخار نوشتن در خانه کی‌وست «همینگوی» را پیدا کردم. من اولین نویسنده‌ای هستم که بعد از «همینگوی» امکان انجام چنین کاری را پیدا کردم. میز من این‌جاست، میز او هم همین‌جاست. لپ‌تاپ‌ من روبه‌روی دستگاه تایپ او قرار گرفته. چشمانش از پرتره‌ای که روی دیوار نصب شده به من خیره شده‌اند. من در خانه «ارنست همینگوی» در کی‌وست فلوریدا تنها هستم. جا دارد از سر احترام سکوت کنم. گربه‌ها این‌جا حکم‌فرمایی می‌کنند، درست همان‌طور که «همینگوی» دلش می‌خواست.اولین‌بار که به این بخش از فلوریدا آمدم، برای شرکت در سمینارهای ادبی و فوق‌العاده «کی‌وست» در سال ۲۰۱۳ بود. «کولم تویبین» سخنران میهمان آن نشست بود. من از خانه ـ موزه «همینگوی» در خیابان «وایت هد» دیدن کردم؛ ویلایی باشکوه با بالکن سرتاسری و باغ سرسبز، جایی است که «همینگوی» به همراه همسر دومش «پائولین فایفر» بین سال‌های ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۹ در آن زندگی می‌کرد. در اتاق‌های دلپذیر گشتی زدم، به سمت حمام و سرویس‌ها رفتم، سرکی کشیدم و پیش از رفتن به طبقه دوم که استودیو «همینگوی» بود، صدایی برای گربه‌های لم‌داده درآوردم. در ورودی کوچک استودیو، از پنجره مشبک اتاق نگاهی انداختم به جایی که این برنده نوبل ادبیات بسیاری از شاهکارهایش را در آن خلق کرد. خیالش هم به ذهنم خطور نمی‌کرد که سه سال بعد در حالی که کلید این مکان مقدس را به من داده‌اند، به این‌جا برمی‌گردم. به عنوان برنده رقابت ادبی که تنها یک‌بار برای همیشه در فلوریدا برگزار شد، افتخار پیدا کردم در خانه «همینگوی» دست به قلم شوم. من اولین کسی بودم که پس از این نویسنده چنین کاری را انجام دادم. نمای دلهره‌آور و گیج‌کننده‌ای داشت.و این‌طور شد که ما هم‌اتاق شدیم، من و او (همینگوی). علاوه بر این حضور، من در آن‌جا به نمایشگاهی زنده برای توریست‌ها تبدیل شده بودم. در را می‌بندم و وقت استراحت در اصلی را هم پشت سرم قفل می‌کنم. علامتی بود که حضور یک غریبه را نشان می‌داد، اما صدای پای‌شان روی پله‌های آهنی بیرون و چیلیک چیلیک آرام دوربین‌های‌شان که به سمت من نشانه می‌روند، حواسم را پرت نمی‌کند. بازدیدکننده‌ها محترم‌اند، نمی‌خواهند مزاحمت ایجاد کنند، همان‌طور که من نمی‌خواهم لحظات اختصاصی «همینگوی» آن‌ها را مغشوش کنم. لبخند می‌زنم و سری تکان می‌دهم، آن‌ها هم با لبخند سر تکان می‌دهند و همه ما این‌جا هستیم. نمای داخلی خانه خیلی‌ها دست‌شان را از حفاظ پنجره وارد می‌کنند تا از دستگاه تایپ «همینگوی» عکس بگیرند، دستگاهی که او در زمان جنگ جهانی دوم و وقتی «جن جورچ اسن پتون» را دنبال می‌کرد، به کار می‌برد. اما فکر می‌کنم دیوانه‌های حقیقی «همینگوی» همان‌هایی هستند که فقط خیره می‌شنوند. «زیبا، زیبا، زیبا» این را زنی که به داخل می‌آمد، گفت و منظورش من نبودم. این اتاق خیلی دوست‌داشتنی است. کاشی‌های قرمزرنگی دارد، مرتب و روشن است و جوایز، آثار هنری، قفسه‌های کتاب و صندلی‌ راحتی روی آن سایه انداخته. جایی دور از چشم، یک توالت فرنگی و حمام قرار دارد. پنجره‌ها رو به باغ‌هایی بسیار تاریک‌تر از روزهای خانه «همینگوی» باز می‌شوند. باغی چنان انبوه که باعث می‌شود رمان‌نویسان شروع به یاوه‌سرایی کنند: بوته یاسمن، پلومباگو، درخت گل ابریشم، پیلگوش و درختان پرطراوت و مهیج و آتشین‌رنگ. استودیو منظره‌ یک استخر شنا را دارد. این استخر خصوصی ایده «همینگوی» بود و «فایفر» زمانی که همسرش برای پوشش جنگ‌های داخلی اسپانیا رفته بود، آن را به راه انداخت. وقتی «همینگوی» برگشت، از دیدن فیش ۲۰ هزار دلاری آن وحشت‌زده شد، با این‌که «فایفر» خود بیشتر این پول را پرداخت کرد. این استخر بین محلی‌ها هم چندان محبوب نبود. از مرجان‌های سخت تراشیده شده بود و باید با آب دریا پر می‌شد. در زمان رکود بزرگ، این تنها استخر خصوصی تا فاصله ۱۵۰ کیلومتری بود. به همین خاطر چیز خاصی بود، استخری گرم و آبی‌رنگ زیر نخل‌ها. «پائولین فایفر» همسر دوم «همینگوی» و همچنین کسی بود که پنکه سقفی‌های خانه را به بهانه دِمُده بودن، با لوسترهای پمپ برقی عوض کرد. این لوسترها به اندازه دیگر وسایل موزه عمر نکردند.کولر ساختمان سال گذشته نصب شد، اما نه در استودیوی «همینگوی». او با کار کردن از شش صبح تا ظهر، گرما را تحمل می‌کرد. من کمی دیرتر آمدم. صبر کردم بخار روی شیشه عینکم از بین برود و وقتی عرقم خشک شد بیرون بروم. یکی از کارکنان موزه نگرانم شده، اما احتمالا من هم همان‌طور که «همینگوی» گرما را تحمل می‌کرد، توانستم حتی در این دمای بی‌سابقه عرق‌ریزان تاب بیاورم. گربه‌های شش‌انگشتی «همینگوی» جاذبه مهمی هستند. ۵۳ قلاده از آن‌ها، حدودا همان تعداد زمان حیات «همینگوی»، در فضای این ملک رفت‌وآمد دارند. از سال ۱۹۶۱ که خانواده «همینگوی» این خانه را به «برنیس دیکسون» فروختند، در مالکیت او باقی مانده. «دیکسون» این مکان را به موزه تبدیل کرد. اسم گربه‌ها یادآور زندگی «همینگوی» است: «هوارد هیوز» دزدکی در همکف قدم برمی‌دارد، «مریلین مونرو» مثل یک علیاحضرت روی تخت دراز کشیده و «دوک ایگلتون» سردمدار آن‌ها، دوست دارد پنجه‌های بزرگش را به نمایش بگذارد. کارکنان این‌جا به خوبی از گربه‌ها مراقبت می‌کنند و خودشان را «کارمندان گربه‌ها» صدا می‌کنند. حیوانات هم خودنمایی می‌کنند، ژست می‌گیرند و انگشتان‌شان را پیچ و خم می‌دهند. این جزیره مرجانی سه در چهار کیلومتری که از آمریکای شمالی آویزان است و آب شیرین ندارد، با تاریخ گره خورده. این جزیره که بین خلیج مکزیک و دریای اطلس واقع است، همسایه سومین تپه بزرگ دریایی جهان و کشور کوباست. کی‌وست از میان گیاه‌های شاه‌پسند و کشتی‌شکسته‌ها رشد پیدا کرده. این مکان خوش‌اقبال، اسقاط جمع‌کن‌ها، ماهی‌گیران، قاچاقچی‌ها، تولیدکنندگان سیگار، سربازان، هیپی‌ها و… را به سمت خود کشانده است. در سال ۱۸۶۰ وقتی میامی به زحمت یک نقطه روی نقشه بود، کی‌وست شبیه پایتخت بود؛ ثروتمندترین شهر در ایالات متحده آمریکا. تا سال ۱۹۲۸ جمعیت آن به ۱۰ هزار نفر کاهش پیدا کرد که همگی هم متمول بودند. حالا شهری آرام با دوچرخه‌هایی در خیابان‌ها، جوجه خروس‌های سرگردان، خانه‌های زیبا و چوبی و درختان پرطراوت است. شهری که در آن گل‌ها به پای شما می‌ریزند و ابرهای شگفت‌انگیز معمولا آن‌قدر خودخواه‌اند که بارانی نمی‌بارند. میراث ادبی این جزیره از «همینگوی» فراتر رفته. او به همراه «فایفر» در سال ۱۹۲۸ به این‌جا آمد تا پس از گرفتن یک ماشین به فلوریدا برود اما تا سه هفته بعد ماشین پیدا نشد. او از این فرصت زمانی استفاده کرد و بیشتر متن «وداع با اسلحه» را تنها در عرض دو هفته به نگارش درآورد. «تنسی ویلیامز» در سال ۱۹۴۱ به این جزیره آمد. او هر روز صبح در دریا شنا می‌کرد. فهرست نویسندگانی که به خاطر گرما به این‌جا آمدند اما ماندگار شدند، شامل «رابرت فراست»، «الیزابت بیشاپ» و «ترومن کاپوتی» می‌شود. آثاری که در این‌جا نوشته شده شامل ۷۰ درصد آثار «همینگوی»، «شب‌های ایگوانا»ی «تنسی ویلیامز»، ‌ «افسانه‌های خزان» رمان «جیم هریسون» و بخشی از «داستان یک پسر» نوشته «ادموند وایت» می‌شود. جزایر کمی هستند که می‌توانند به خاطر چنین منبع نبوغ محضی به خود ببالند. سرانه نویسندگان کی‌وست با وجود «آلیسون لوری»، «جودی بلوم» و «مگ کابوت» از هر شهر دیگری در آمریکا بیشتر است. «بلوم» یک زمستان برای نوشتن “کتابی سخت” به این‌جا آمد و انگار که برنامه‌اش همین باشد، ماندگار شد. او هم‌اکنون در استودیو کی‌وست یک کتاب‌فروشی دارد. به خانه «همینگوی» برمی‌گردیم. وقتی داشتم هوا می‌خوردم، یک راهنما برای حرف زدن درباره «اجتماع» آنه انرایت نگهم می‌دارد. روزش را با گفتن از «جاده سبز» می‌سازم. بعدا وقتی در کتابخانه هستم، می‌شنوم که زنی به دوستانش می‌گوید: «اون خیلی واقعیه!» منظورش من هستم. من هم کمی تکان می‌خورم و لبخند می‌زنم و همه می‌زنیم زیر خنده. رو به آن‌ها می‌گویم: «هنوز مجسمه مومی نشده‌ام.» یک بازدیدکننده دیگر مشتش را می‌فشارد و یواش می‌گوید: «تبریک می‌گم.» کلام سخاوتمندانه‌ای است در یک هفته سخت. در طول سه هفته اقامت در کی‌وست، ۱۰ روز را در استودیو هستم. اما روبه‌روی «همینگوی» بنشیم و چه بنویسم؟ شاید یک داستان که اولین اثر کارشده‌ام باشد یا بخشی از همان رمان با موضوع کی‌وست؟ اما همه این‌ها کمی بیش از حد شبیه یک روز در اداره می‌شود و این اصلا یک روز معمولی اداری نیست. به نظرم بهتر است منتظر باشم ببینم چه پیش می‌آید. من تا حالا در چنین فضایی کار نکرده‌ام و فکر می‌کنم هرگز هم این اتفاق تکرار نشود…

در خانه «همینگوی» چه می‌گذرد؟

«آیریش تایمز» نوشت: «دنیس وودز» نویسنده ایرلندی است که با یک داستان ۵۰۰ کلمه‌ای، ۲۱۰۰ رقیب از سرتاسر جهان را کنار زد تا جایزه بی‌مانند ۱۰ روز اقامت در خانه «ارنست همینگوی» را برنده شود.«وودز» که در اینیسکارای ایرلند زندگی می‌کند، ‌مدیر سابق فستیوال ادبی «وست کورک» است که جایزه ادبیات داستانی کلیدهای فلوریدا را با داستان کوتاه «کاغذ دیواری» از آن خود کرد. این داستان درباره زنی است که آن‌چنان شیفته نامه‌های اسرارآمیز یک مسافر غریبه می‌شود که تمام دیوارهایش را با آن‌ها می‌پوشاند. «وودز» تاکنون پنج رمان از جمله «شبانه به اینزبروک»، «درخت کاتالپا»، «هیچ جای دیگر» و «اگر نَه همین الان» را به نگارش درآورده. او نویسنده‌ای است که پس از برنده شدن در رقابتی ادبی اجازه پیدا کرد در خانه «ارنست همینگوی» نویسنده سرشناس برنده نوبل که «پیرمرد و دریا» و «وداع با اسلحه» را خلق کرده، بماند و در میان وسایل و یادگاری‌های این شخصیت ادبی دست به قلم شود. «ارنست همینگوی» دهه ۱۹۳۰ را در استودیو «کی‌وست» فلوریدا سپری کرد و رمان‌های کلاسیک و مشهور «زنگ‌ها برای که به صدا درمی‌آیند» و «تپه‌های سبز آفریقا» را در آن‌جا خلق کرد. در ادامه خاطرات «وودز» از این تجربه متفاوت را می‌خوانید: من افتخار نوشتن در خانه کی‌وست «همینگوی» را پیدا کردم. من اولین نویسنده‌ای هستم که بعد از «همینگوی» امکان انجام چنین کاری را پیدا کردم. میز من این‌جاست، میز او هم همین‌جاست. لپ‌تاپ‌ من روبه‌روی دستگاه تایپ او قرار گرفته. چشمانش از پرتره‌ای که روی دیوار نصب شده به من خیره شده‌اند. من در خانه «ارنست همینگوی» در کی‌وست فلوریدا تنها هستم. جا دارد از سر احترام سکوت کنم. گربه‌ها این‌جا حکم‌فرمایی می‌کنند، درست همان‌طور که «همینگوی» دلش می‌خواست.اولین‌بار که به این بخش از فلوریدا آمدم، برای شرکت در سمینارهای ادبی و فوق‌العاده «کی‌وست» در سال ۲۰۱۳ بود. «کولم تویبین» سخنران میهمان آن نشست بود. من از خانه ـ موزه «همینگوی» در خیابان «وایت هد» دیدن کردم؛ ویلایی باشکوه با بالکن سرتاسری و باغ سرسبز، جایی است که «همینگوی» به همراه همسر دومش «پائولین فایفر» بین سال‌های ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۹ در آن زندگی می‌کرد. در اتاق‌های دلپذیر گشتی زدم، به سمت حمام و سرویس‌ها رفتم، سرکی کشیدم و پیش از رفتن به طبقه دوم که استودیو «همینگوی» بود، صدایی برای گربه‌های لم‌داده درآوردم. در ورودی کوچک استودیو، از پنجره مشبک اتاق نگاهی انداختم به جایی که این برنده نوبل ادبیات بسیاری از شاهکارهایش را در آن خلق کرد. خیالش هم به ذهنم خطور نمی‌کرد که سه سال بعد در حالی که کلید این مکان مقدس را به من داده‌اند، به این‌جا برمی‌گردم. به عنوان برنده رقابت ادبی که تنها یک‌بار برای همیشه در فلوریدا برگزار شد، افتخار پیدا کردم در خانه «همینگوی» دست به قلم شوم. من اولین کسی بودم که پس از این نویسنده چنین کاری را انجام دادم. نمای دلهره‌آور و گیج‌کننده‌ای داشت.و این‌طور شد که ما هم‌اتاق شدیم، من و او (همینگوی). علاوه بر این حضور، من در آن‌جا به نمایشگاهی زنده برای توریست‌ها تبدیل شده بودم. در را می‌بندم و وقت استراحت در اصلی را هم پشت سرم قفل می‌کنم. علامتی بود که حضور یک غریبه را نشان می‌داد، اما صدای پای‌شان روی پله‌های آهنی بیرون و چیلیک چیلیک آرام دوربین‌های‌شان که به سمت من نشانه می‌روند، حواسم را پرت نمی‌کند. بازدیدکننده‌ها محترم‌اند، نمی‌خواهند مزاحمت ایجاد کنند، همان‌طور که من نمی‌خواهم لحظات اختصاصی «همینگوی» آن‌ها را مغشوش کنم. لبخند می‌زنم و سری تکان می‌دهم، آن‌ها هم با لبخند سر تکان می‌دهند و همه ما این‌جا هستیم. نمای داخلی خانه خیلی‌ها دست‌شان را از حفاظ پنجره وارد می‌کنند تا از دستگاه تایپ «همینگوی» عکس بگیرند، دستگاهی که او در زمان جنگ جهانی دوم و وقتی «جن جورچ اسن پتون» را دنبال می‌کرد، به کار می‌برد. اما فکر می‌کنم دیوانه‌های حقیقی «همینگوی» همان‌هایی هستند که فقط خیره می‌شنوند. «زیبا، زیبا، زیبا» این را زنی که به داخل می‌آمد، گفت و منظورش من نبودم. این اتاق خیلی دوست‌داشتنی است. کاشی‌های قرمزرنگی دارد، مرتب و روشن است و جوایز، آثار هنری، قفسه‌های کتاب و صندلی‌ راحتی روی آن سایه انداخته. جایی دور از چشم، یک توالت فرنگی و حمام قرار دارد. پنجره‌ها رو به باغ‌هایی بسیار تاریک‌تر از روزهای خانه «همینگوی» باز می‌شوند. باغی چنان انبوه که باعث می‌شود رمان‌نویسان شروع به یاوه‌سرایی کنند: بوته یاسمن، پلومباگو، درخت گل ابریشم، پیلگوش و درختان پرطراوت و مهیج و آتشین‌رنگ. استودیو منظره‌ یک استخر شنا را دارد. این استخر خصوصی ایده «همینگوی» بود و «فایفر» زمانی که همسرش برای پوشش جنگ‌های داخلی اسپانیا رفته بود، آن را به راه انداخت. وقتی «همینگوی» برگشت، از دیدن فیش ۲۰ هزار دلاری آن وحشت‌زده شد، با این‌که «فایفر» خود بیشتر این پول را پرداخت کرد. این استخر بین محلی‌ها هم چندان محبوب نبود. از مرجان‌های سخت تراشیده شده بود و باید با آب دریا پر می‌شد. در زمان رکود بزرگ، این تنها استخر خصوصی تا فاصله ۱۵۰ کیلومتری بود. به همین خاطر چیز خاصی بود، استخری گرم و آبی‌رنگ زیر نخل‌ها. «پائولین فایفر» همسر دوم «همینگوی» و همچنین کسی بود که پنکه سقفی‌های خانه را به بهانه دِمُده بودن، با لوسترهای پمپ برقی عوض کرد. این لوسترها به اندازه دیگر وسایل موزه عمر نکردند.کولر ساختمان سال گذشته نصب شد، اما نه در استودیوی «همینگوی». او با کار کردن از شش صبح تا ظهر، گرما را تحمل می‌کرد. من کمی دیرتر آمدم. صبر کردم بخار روی شیشه عینکم از بین برود و وقتی عرقم خشک شد بیرون بروم. یکی از کارکنان موزه نگرانم شده، اما احتمالا من هم همان‌طور که «همینگوی» گرما را تحمل می‌کرد، توانستم حتی در این دمای بی‌سابقه عرق‌ریزان تاب بیاورم. گربه‌های شش‌انگشتی «همینگوی» جاذبه مهمی هستند. ۵۳ قلاده از آن‌ها، حدودا همان تعداد زمان حیات «همینگوی»، در فضای این ملک رفت‌وآمد دارند. از سال ۱۹۶۱ که خانواده «همینگوی» این خانه را به «برنیس دیکسون» فروختند، در مالکیت او باقی مانده. «دیکسون» این مکان را به موزه تبدیل کرد. اسم گربه‌ها یادآور زندگی «همینگوی» است: «هوارد هیوز» دزدکی در همکف قدم برمی‌دارد، «مریلین مونرو» مثل یک علیاحضرت روی تخت دراز کشیده و «دوک ایگلتون» سردمدار آن‌ها، دوست دارد پنجه‌های بزرگش را به نمایش بگذارد. کارکنان این‌جا به خوبی از گربه‌ها مراقبت می‌کنند و خودشان را «کارمندان گربه‌ها» صدا می‌کنند. حیوانات هم خودنمایی می‌کنند، ژست می‌گیرند و انگشتان‌شان را پیچ و خم می‌دهند. این جزیره مرجانی سه در چهار کیلومتری که از آمریکای شمالی آویزان است و آب شیرین ندارد، با تاریخ گره خورده. این جزیره که بین خلیج مکزیک و دریای اطلس واقع است، همسایه سومین تپه بزرگ دریایی جهان و کشور کوباست. کی‌وست از میان گیاه‌های شاه‌پسند و کشتی‌شکسته‌ها رشد پیدا کرده. این مکان خوش‌اقبال، اسقاط جمع‌کن‌ها، ماهی‌گیران، قاچاقچی‌ها، تولیدکنندگان سیگار، سربازان، هیپی‌ها و… را به سمت خود کشانده است. در سال ۱۸۶۰ وقتی میامی به زحمت یک نقطه روی نقشه بود، کی‌وست شبیه پایتخت بود؛ ثروتمندترین شهر در ایالات متحده آمریکا. تا سال ۱۹۲۸ جمعیت آن به ۱۰ هزار نفر کاهش پیدا کرد که همگی هم متمول بودند. حالا شهری آرام با دوچرخه‌هایی در خیابان‌ها، جوجه خروس‌های سرگردان، خانه‌های زیبا و چوبی و درختان پرطراوت است. شهری که در آن گل‌ها به پای شما می‌ریزند و ابرهای شگفت‌انگیز معمولا آن‌قدر خودخواه‌اند که بارانی نمی‌بارند. میراث ادبی این جزیره از «همینگوی» فراتر رفته. او به همراه «فایفر» در سال ۱۹۲۸ به این‌جا آمد تا پس از گرفتن یک ماشین به فلوریدا برود اما تا سه هفته بعد ماشین پیدا نشد. او از این فرصت زمانی استفاده کرد و بیشتر متن «وداع با اسلحه» را تنها در عرض دو هفته به نگارش درآورد. «تنسی ویلیامز» در سال ۱۹۴۱ به این جزیره آمد. او هر روز صبح در دریا شنا می‌کرد. فهرست نویسندگانی که به خاطر گرما به این‌جا آمدند اما ماندگار شدند، شامل «رابرت فراست»، «الیزابت بیشاپ» و «ترومن کاپوتی» می‌شود. آثاری که در این‌جا نوشته شده شامل ۷۰ درصد آثار «همینگوی»، «شب‌های ایگوانا»ی «تنسی ویلیامز»، ‌ «افسانه‌های خزان» رمان «جیم هریسون» و بخشی از «داستان یک پسر» نوشته «ادموند وایت» می‌شود. جزایر کمی هستند که می‌توانند به خاطر چنین منبع نبوغ محضی به خود ببالند. سرانه نویسندگان کی‌وست با وجود «آلیسون لوری»، «جودی بلوم» و «مگ کابوت» از هر شهر دیگری در آمریکا بیشتر است. «بلوم» یک زمستان برای نوشتن “کتابی سخت” به این‌جا آمد و انگار که برنامه‌اش همین باشد، ماندگار شد. او هم‌اکنون در استودیو کی‌وست یک کتاب‌فروشی دارد. به خانه «همینگوی» برمی‌گردیم. وقتی داشتم هوا می‌خوردم، یک راهنما برای حرف زدن درباره «اجتماع» آنه انرایت نگهم می‌دارد. روزش را با گفتن از «جاده سبز» می‌سازم. بعدا وقتی در کتابخانه هستم، می‌شنوم که زنی به دوستانش می‌گوید: «اون خیلی واقعیه!» منظورش من هستم. من هم کمی تکان می‌خورم و لبخند می‌زنم و همه می‌زنیم زیر خنده. رو به آن‌ها می‌گویم: «هنوز مجسمه مومی نشده‌ام.» یک بازدیدکننده دیگر مشتش را می‌فشارد و یواش می‌گوید: «تبریک می‌گم.» کلام سخاوتمندانه‌ای است در یک هفته سخت. در طول سه هفته اقامت در کی‌وست، ۱۰ روز را در استودیو هستم. اما روبه‌روی «همینگوی» بنشیم و چه بنویسم؟ شاید یک داستان که اولین اثر کارشده‌ام باشد یا بخشی از همان رمان با موضوع کی‌وست؟ اما همه این‌ها کمی بیش از حد شبیه یک روز در اداره می‌شود و این اصلا یک روز معمولی اداری نیست. به نظرم بهتر است منتظر باشم ببینم چه پیش می‌آید. من تا حالا در چنین فضایی کار نکرده‌ام و فکر می‌کنم هرگز هم این اتفاق تکرار نشود…

در خانه «همینگوی» چه می‌گذرد؟

دانلود ها پلاس

ضربه فنی در 23 ثانیه؛/ وداع باور نکردنی رضا یزدانی با ریو

ضربه فنی در 23 ثانیه؛/ وداع باور نکردنی رضا یزدانی با ریو
کشتی گیر وزن 97 کیلوگرم ایران به محض شروع مبارزه با ابراگیموف ازبک به پل رفت و در 23 ثانیه ضربه فنی شد.

ضربه فنی در 23 ثانیه؛/ وداع باور نکردنی رضا یزدانی با ریو

کشتی گیر وزن 97 کیلوگرم ایران به محض شروع مبارزه با ابراگیموف ازبک به پل رفت و در 23 ثانیه ضربه فنی شد.
ضربه فنی در 23 ثانیه؛/ وداع باور نکردنی رضا یزدانی با ریو

اتوبیوگرافی

وام هراسی در حد ۱۰ میلیون!

وام هراسی در حد ۱۰ میلیون!

در حالی ارائه وثیقه مالی یا ملکی به یکی از الزامات دریافت تسهیلات بانکی محسوب شده و برای تضمین برگشت منابع پرداختی ضروری است که عدم تعادل و تناسب در مطالبه وثایق، موجب شده این موضوع در کنار ارائه محدود وام‌های خرد به معضلات دریافت این تسهیلات تبدیل شود.در حال حاضر عمده بانک‌ها در قبال تسهیلات پرداختی حتی ارقامی در حد ۱۰ میلیون تومان، از مشتری تقاضای معرفی دو ضامن معتبر و رسمی دارند. آنها بخشی از منابع را برخلاف قانون و تا پایان دوره بازپرداخت نزد خود بلوکه می‌کنند و برای ارائه تسهیلات، سپرده‌های مدت‌دار غیر قابل برداشت می‌گیرند! اما در مقابل، به اذعان خود بانکی‌ها و همچنین سخنگوی قوه قضاییه، در مواردی  برای وام های میلیاردی به راحتی از کنار وثیقه و تضمین‌های معتبر عبور می‌کنند. این در حالی است که اکنون وجود نزدیک به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی توان تسهیلات‌دهی آنها را تا حد قابل توجهی کاهش داده، اما با وجود تمامی اقدامات انجام شده هنوز این رقم نسبت به قبل تعدیل نشده و همچنان آمار اعلامی در همین حد باقی مانده است. بخشی از این عدم برگشت معوقات، نبود وثایق محکم در ازای ارائه وام‌های میلیاردی و حتی هزاران میلیاردی به دانه درشت‌هایی است که در سال‌های اخیر این تسهیلات را دریافت کرده واکنون حاضر به پرداحت آن نیستند. در مقابل اکنون بانک‌ها برای پرداخت وامی مانند ازدواج که به تازگی تا ۱۰ میلیون تومان افزایش یافته تا حدی متقاضیان را تحت فشار قرار می‌دهند که برخی زوج‌ها عنوان می کنند ترجیح می‌دهند از کنار این کمک خرج ۲۰ میلیون تومانی هم عبور کنند. این در حالی است که گرچه بانک مرکزی در دستورالعمل خود به شبکه بانکی بر وجود یک ضامن تاکید داشته و آن را کافی دانسته، اما بانک‌ها به راحتی اعلام می کنند که سیاست خود را در این رابطه داشته و هر گونه که صلاح بدانند، عمل خواهند کرد. ضامن معتبر  – آن‌هم رسمی – در حالی مطالبه می‌شود که انگار بانک‌ها از نظام اداری خبر ندارند و فراموش کرده‌اند که سالهاست استخدام رسمی انجام نشده وتعداد کارکنان رسمی که البته اکنون عمدتا بازنشسته شده‌اند، چندان نیست که هر متقاضی دریافت وام خرد بتواند تا دو ضامن رسمی به بانک ارائه کند. جالب آنکه روسای شعب بانک‌ها هم به این موضوع اذعان کرده و عنوان می‌کنند که حتی در بانک خودشان هم هیچ کارمند رسمی وجود ندارد!چندی پیش بود که سخنگوی دستگاه قضا به این موضع انتقاد و در رابطه با مطالبات معوق بانک‌ها از نحوه وثیقه‌گیری در بانک‌ها به شدت گلایه کرد و گفت که  چرا در مورد فردی که می‌خواهد وام جهیزیه بگیرد، تا این اندازه محکم کاری می شود، اما از کسانی که وام‌های هزار میلیاردی می‌خواستند وثیقه‌ای دریافت نشده است.محسنی اژه‌ای عنوان کرده بود اینکه مسئول بانکی به فردی وام میلیاردی بدهد و آن تسهیلات نیز دچار معوقه شود تقصیر چه کسی است؟ آیا نباید با آن رئیس شعبه برخورد شود؟به هر حال به نظر می‌رسد با اینکه بانک مرکزی اعلام کرده در رابطه با تعیین ضامن و وثیقه، به طور مشخص به بانک‌ها اعلام نمی‌کند که چه تعداد و چگونه باشد، زمان آن فرا رسیده که برای ساماندهی موضوعی که بخشی از معضلات تسهیلات‌گیری به آن مرتبط می‌شود، بانک مرکزی ساز و کار مناسبی در پیش گرفته و حداقل تعادل را متناسب با میزان وام‌های پرداختی برقرار کند. نه اینکه شرایط به سمتی پیش رود که حتی در مورد وام‌هایی مانند ازدواج به بانک‌ها اعلام کند که یک ضامن کافی است، اما برخی از آنها بی‌توجه به این دستورالعمل، خودسرانه عمل کنند.

وام هراسی در حد ۱۰ میلیون!

در حالی ارائه وثیقه مالی یا ملکی به یکی از الزامات دریافت تسهیلات بانکی محسوب شده و برای تضمین برگشت منابع پرداختی ضروری است که عدم تعادل و تناسب در مطالبه وثایق، موجب شده این موضوع در کنار ارائه محدود وام‌های خرد به معضلات دریافت این تسهیلات تبدیل شود.در حال حاضر عمده بانک‌ها در قبال تسهیلات پرداختی حتی ارقامی در حد ۱۰ میلیون تومان، از مشتری تقاضای معرفی دو ضامن معتبر و رسمی دارند. آنها بخشی از منابع را برخلاف قانون و تا پایان دوره بازپرداخت نزد خود بلوکه می‌کنند و برای ارائه تسهیلات، سپرده‌های مدت‌دار غیر قابل برداشت می‌گیرند! اما در مقابل، به اذعان خود بانکی‌ها و همچنین سخنگوی قوه قضاییه، در مواردی  برای وام های میلیاردی به راحتی از کنار وثیقه و تضمین‌های معتبر عبور می‌کنند. این در حالی است که اکنون وجود نزدیک به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان معوقات بانکی توان تسهیلات‌دهی آنها را تا حد قابل توجهی کاهش داده، اما با وجود تمامی اقدامات انجام شده هنوز این رقم نسبت به قبل تعدیل نشده و همچنان آمار اعلامی در همین حد باقی مانده است. بخشی از این عدم برگشت معوقات، نبود وثایق محکم در ازای ارائه وام‌های میلیاردی و حتی هزاران میلیاردی به دانه درشت‌هایی است که در سال‌های اخیر این تسهیلات را دریافت کرده واکنون حاضر به پرداحت آن نیستند. در مقابل اکنون بانک‌ها برای پرداخت وامی مانند ازدواج که به تازگی تا ۱۰ میلیون تومان افزایش یافته تا حدی متقاضیان را تحت فشار قرار می‌دهند که برخی زوج‌ها عنوان می کنند ترجیح می‌دهند از کنار این کمک خرج ۲۰ میلیون تومانی هم عبور کنند. این در حالی است که گرچه بانک مرکزی در دستورالعمل خود به شبکه بانکی بر وجود یک ضامن تاکید داشته و آن را کافی دانسته، اما بانک‌ها به راحتی اعلام می کنند که سیاست خود را در این رابطه داشته و هر گونه که صلاح بدانند، عمل خواهند کرد. ضامن معتبر  – آن‌هم رسمی – در حالی مطالبه می‌شود که انگار بانک‌ها از نظام اداری خبر ندارند و فراموش کرده‌اند که سالهاست استخدام رسمی انجام نشده وتعداد کارکنان رسمی که البته اکنون عمدتا بازنشسته شده‌اند، چندان نیست که هر متقاضی دریافت وام خرد بتواند تا دو ضامن رسمی به بانک ارائه کند. جالب آنکه روسای شعب بانک‌ها هم به این موضوع اذعان کرده و عنوان می‌کنند که حتی در بانک خودشان هم هیچ کارمند رسمی وجود ندارد!چندی پیش بود که سخنگوی دستگاه قضا به این موضع انتقاد و در رابطه با مطالبات معوق بانک‌ها از نحوه وثیقه‌گیری در بانک‌ها به شدت گلایه کرد و گفت که  چرا در مورد فردی که می‌خواهد وام جهیزیه بگیرد، تا این اندازه محکم کاری می شود، اما از کسانی که وام‌های هزار میلیاردی می‌خواستند وثیقه‌ای دریافت نشده است.محسنی اژه‌ای عنوان کرده بود اینکه مسئول بانکی به فردی وام میلیاردی بدهد و آن تسهیلات نیز دچار معوقه شود تقصیر چه کسی است؟ آیا نباید با آن رئیس شعبه برخورد شود؟به هر حال به نظر می‌رسد با اینکه بانک مرکزی اعلام کرده در رابطه با تعیین ضامن و وثیقه، به طور مشخص به بانک‌ها اعلام نمی‌کند که چه تعداد و چگونه باشد، زمان آن فرا رسیده که برای ساماندهی موضوعی که بخشی از معضلات تسهیلات‌گیری به آن مرتبط می‌شود، بانک مرکزی ساز و کار مناسبی در پیش گرفته و حداقل تعادل را متناسب با میزان وام‌های پرداختی برقرار کند. نه اینکه شرایط به سمتی پیش رود که حتی در مورد وام‌هایی مانند ازدواج به بانک‌ها اعلام کند که یک ضامن کافی است، اما برخی از آنها بی‌توجه به این دستورالعمل، خودسرانه عمل کنند.

وام هراسی در حد ۱۰ میلیون!

عرفان دینی

باید قدر سوریان، سلیمی، رجبی و بقیه را بدانیم/ پورعلی‌گنجی:به‌زودی دیگر قطر خود را از آسیا جدا می‌کند

باید قدر سوریان، سلیمی، رجبی و بقیه را بدانیم/ پورعلی‌گنجی:به‌زودی دیگر قطر خود را از آسیا جدا می‌کند
مدافع تیم ملی فوتبال ایران گفت: هواداران یازدهم شهریور به ورزشگاه آزادی بیایند تا بتوانیم “همه با هم” قطر را در تهران شکست دهیم.

باید قدر سوریان، سلیمی، رجبی و بقیه را بدانیم/ پورعلی‌گنجی:به‌زودی دیگر قطر خود را از آسیا جدا می‌کند

مدافع تیم ملی فوتبال ایران گفت: هواداران یازدهم شهریور به ورزشگاه آزادی بیایند تا بتوانیم “همه با هم” قطر را در تهران شکست دهیم.
باید قدر سوریان، سلیمی، رجبی و بقیه را بدانیم/ پورعلی‌گنجی:به‌زودی دیگر قطر خود را از آسیا جدا می‌کند

دانلود فیلم و سریال تلویزیونی

رشد۳۰۰درصدی سفرایرانی‌ها به‌گرجستان

رشد۳۰۰درصدی سفرایرانی‌ها به‌گرجستان

پس از کودتای ترکیه، برخی آژانس‌های ایرانی سعی کردند با تبلیغات گسترده، مقاصد دیگری را با تشابه‌های نسبی جایگزین مقصد پرطرفدار ایرانی‌ها کنند؛ گرجستان، جمهوری آذربایجان، بلغارستان و حتی روسیه با ارائه‌ تسهیلات ویزایی و مشوق‌های قیمتی موفق شدند بخشی از مسافران ترکیه را بُر بزنند. به تایید برخی آژانس‌دارهای ایرانی، تقاضای سفر به هر یک از این کشورها در تابستان امسال به نسبت سال پیش، حداقل دو برابر بیشتر شده است. اکبر غمخوار – عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران  – اما به ایسنا می‌گوید: در بین این کشورها استقبال از گرجستان، بیشتر از سایران بوده است؛ به نحوی که برای اقامت مسافران ایرانی در شهرهای گردشگرپذیر این کشور با کمبود هتل روبه‌رو شده‌ایم. البته او این نکته را متذکر می‌شود که رشد سفر ایرانی‌ها به گرجستان هنوز در حدی نبوده که کل مسافران ایرانیِ ترکیه را جذب کرده باشد. با این حال وی از جذب ۱۰ درصدِ گردشگران ایرانی ترکیه به بازار گرجستان اطلاع می‌دهد و مدعی است، سفر گردشگران ایرانی به گرجستان امسال با رشد ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصدی روبه‌رو بوده است. او با استناد به آمار اداره توریسم گرجستان، اظهار می‌کند: سال گذشته حدود ۶۰ هزار ایرانی به گرجستان سفر کردند، درحالی‌که پیش بینی می‌کنیم این تعداد امسال به حدود ۱۵۰ هزار نفر برسد. «غمخوار» علت اصلی این استقبال چشمگیر را، ناامنی‌های مقصد پرطرفدار ایرانی‌ها، یعنی ترکیه می‌داند و در ادامه به تسهیلات گرجستان برای صدور ویزای اتباع ایرانی، افزایش تعداد پروازهای مستقیم دو کشور که به ۱۷ پرواز در هفته رسیده و مهمتر از آن ارائه قیمت مناسب برای تورهای گرجستان در مقایسه با سایر مقاصد اشاره می‌کند که معتقد است؛ در کنار مهمان‌نوازی گرجی‌ها از مردم ایران، از دلایل اصلی جذب بیشتر گردشگران ایرانی به این کشور به شمار می‌آید. این فعال گردشگری، همچنین گرجستان را مقصدی فرهنگی و مناسب برای سفر خانواده‌های ایرانی می‌داند که به خاطر تشابه‌های نسبی با ترکیه، موفق‌تر از سایر مقاصد پیشنهادی، بوده است.

رشد۳۰۰درصدی سفرایرانی‌ها به‌گرجستان

پس از کودتای ترکیه، برخی آژانس‌های ایرانی سعی کردند با تبلیغات گسترده، مقاصد دیگری را با تشابه‌های نسبی جایگزین مقصد پرطرفدار ایرانی‌ها کنند؛ گرجستان، جمهوری آذربایجان، بلغارستان و حتی روسیه با ارائه‌ تسهیلات ویزایی و مشوق‌های قیمتی موفق شدند بخشی از مسافران ترکیه را بُر بزنند. به تایید برخی آژانس‌دارهای ایرانی، تقاضای سفر به هر یک از این کشورها در تابستان امسال به نسبت سال پیش، حداقل دو برابر بیشتر شده است. اکبر غمخوار – عضو انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران  – اما به ایسنا می‌گوید: در بین این کشورها استقبال از گرجستان، بیشتر از سایران بوده است؛ به نحوی که برای اقامت مسافران ایرانی در شهرهای گردشگرپذیر این کشور با کمبود هتل روبه‌رو شده‌ایم. البته او این نکته را متذکر می‌شود که رشد سفر ایرانی‌ها به گرجستان هنوز در حدی نبوده که کل مسافران ایرانیِ ترکیه را جذب کرده باشد. با این حال وی از جذب ۱۰ درصدِ گردشگران ایرانی ترکیه به بازار گرجستان اطلاع می‌دهد و مدعی است، سفر گردشگران ایرانی به گرجستان امسال با رشد ۲۰۰ تا ۳۰۰ درصدی روبه‌رو بوده است. او با استناد به آمار اداره توریسم گرجستان، اظهار می‌کند: سال گذشته حدود ۶۰ هزار ایرانی به گرجستان سفر کردند، درحالی‌که پیش بینی می‌کنیم این تعداد امسال به حدود ۱۵۰ هزار نفر برسد. «غمخوار» علت اصلی این استقبال چشمگیر را، ناامنی‌های مقصد پرطرفدار ایرانی‌ها، یعنی ترکیه می‌داند و در ادامه به تسهیلات گرجستان برای صدور ویزای اتباع ایرانی، افزایش تعداد پروازهای مستقیم دو کشور که به ۱۷ پرواز در هفته رسیده و مهمتر از آن ارائه قیمت مناسب برای تورهای گرجستان در مقایسه با سایر مقاصد اشاره می‌کند که معتقد است؛ در کنار مهمان‌نوازی گرجی‌ها از مردم ایران، از دلایل اصلی جذب بیشتر گردشگران ایرانی به این کشور به شمار می‌آید. این فعال گردشگری، همچنین گرجستان را مقصدی فرهنگی و مناسب برای سفر خانواده‌های ایرانی می‌داند که به خاطر تشابه‌های نسبی با ترکیه، موفق‌تر از سایر مقاصد پیشنهادی، بوده است.

رشد۳۰۰درصدی سفرایرانی‌ها به‌گرجستان

اندروید

خودمان را آنالیز کردیم؛/ مرزبان: اشتباه داور بزرگ بود ولی عمدی نبود

خودمان را آنالیز کردیم؛/ مرزبان: اشتباه داور بزرگ بود ولی عمدی نبود
علیرضا مرزبان معتقد است که تیم خونه به خونه در مسیر درستی برای رسیدن به قهرمانی لیگ یک گام برمی‌دارد.

خودمان را آنالیز کردیم؛/ مرزبان: اشتباه داور بزرگ بود ولی عمدی نبود

علیرضا مرزبان معتقد است که تیم خونه به خونه در مسیر درستی برای رسیدن به قهرمانی لیگ یک گام برمی‌دارد.
خودمان را آنالیز کردیم؛/ مرزبان: اشتباه داور بزرگ بود ولی عمدی نبود

دانلود سریال و آهنگ

مسکن همچنان در رکود

مسکن همچنان در رکود
در بیست و پنجمین نشست شورای گفت‌وگوی استان تهران که با حضور استاندار و رییس اتاق تهران برگزار شد، موضوعات مختلفی از جمله وضعیت اشتغال استان تهران و نیز اثر فروش ارز توسط بانک‌ها بر روند تک‌نرخی شدن ارز را مورد بررسی قرار گرفت.

مسکن همچنان در رکود

در بیست و پنجمین نشست شورای گفت‌وگوی استان تهران که با حضور استاندار و رییس اتاق تهران برگزار شد، موضوعات مختلفی از جمله وضعیت اشتغال استان تهران و نیز اثر فروش ارز توسط بانک‌ها بر روند تک‌نرخی شدن ارز را مورد بررسی قرار گرفت.
مسکن همچنان در رکود

لردگان

پوگبا: خوشحالم با پیروزی در یونایتد شروع کردم

پوگبا: خوشحالم با پیروزی در یونایتد شروع کردم
پل پوگبا، هافبک منچستریونایتد از بازگشتش به تیم و اولین بازی اش برای باشگاه ابراز خوشحالی و خرسندی کرد.

پوگبا: خوشحالم با پیروزی در یونایتد شروع کردم

پل پوگبا، هافبک منچستریونایتد از بازگشتش به تیم و اولین بازی اش برای باشگاه ابراز خوشحالی و خرسندی کرد.
پوگبا: خوشحالم با پیروزی در یونایتد شروع کردم

دانلود فیلم خارجی

سهم مجرد و متاهل‌های ایرانی‌ در شبکه‌های اجتماعی

سهم مجرد و متاهل‌های ایرانی‌ در شبکه‌های اجتماعی

مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) به منظور بررسی تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر ابعاد زندگی مردم، در آذر ماه سال گذشته، طرح نظرسنجی با موضوع «بررسی دیدگاه شهروندان ایرانی در مورد شبکه‌های اجتماعی» را در سطح ملی اجرا کرده و نتایج آن را اعلام کرده است. جامعه آماری این نظرسنجی شامل تمامی افراد بالای ۱۸ سال در خانوارهای معمولی ساکن در ۳۱ استان ایران بوده و اندازه نمونه با استفاده از فرمول خطای نسبی، ۴۴۰۰ نفر به دست آمده است. سنجش میزان عضویت و عدم عضویت شهروندان در شبکه‌های اجتماعی مجازی غیرایرانی حاکی از آن است که بیش از نیمی از افراد عضو هیچ یک از شبکه‌های اجتماعی نیستند. بر اساس این نظرسنجی، بررسی میزان عضویت شهروندان در شبکه‌های اجتماعی مجازی نشان می‌دهد که ۴۶.۸ درصد پاسخگویان عضو هیچ یک از شبکه‌های اجتماعی نبوده‌اند، در حالی که ۵۲.۸ درصد شهروندان حداقل عضو یکی از شبکه‌های اجتماعی مجازی بوده‌اند.   بررسی رابطه بین عضویت در شبکه‌های اجتماعی مجازی و جنسیت نیز نشان می‌دهد که مردان بیشتر از زنان عضو شبکه‌های اجتماعی بوده‌اند. بر اساس این آمار، ۵۰.۸ درصد از اعضای شبکه‌های اجتماعی را مردان و ۴۹.۲ درصد را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین وضعیت تاهل اعضای شبکه‌های اجتماعی‌ حاکی از این است که افراد متاهل بیشتر از افراد مجرد عضو شبکه‌های اجتماعی مجازی هستند. متاهل‌ها سهمی ۶۲.۷ درصدی در شبکه‌های اجتماعی دارند و مجردها ۲۷.۴ درصد از این سهم را به خود اختصاص داده‌اند. بین سن و عضویت در شبکه‌های اجتماعی مجازی نیز رابطه معکوس وجود دارد، به طوری‌که با افزاش سن، میزان عضویت در شبکه‌های اجتماعی کاهش می‌یابد. بر اساس این نظرسنجی، ۳۴.۳ درصد از اعضای شبکه‌های اجتماعی سنی بین ۱۸ تا ۲۹، ۴۱.۸ درصد سنی بین ۳۰ تا ۴۹ دارند و ۲۳.۹ درصد نیز ۵۰ ساله و بالاتر هستند. مقایسه تحصیلات افراد و تاثیر آن بر عضویت در شبکه‌های اجتماعی نیز نشان می‌دهد افرادی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، بیش از دیگران از شبکه‌های اجتماعی مجازی استفاده می‌کنند. چنانچه حدود ۷۵ درصد از افرادی که دارای تحصیلات هستند، اعلام کردند که عضو شبکه‌های اجتماعی مجازی هستند. همچنین بررسی وضعیت فعالیت اعضای شبکه‌های مجازی، افراد خانه‌دار را در صدر اعضای شبکه‌های اجتماعی قرار می‌دهد. بیشترین سهم این بخش با ۲۸.۲ درصد متعلق به زنان خانه‌دار و کمترین بخش متعلق به کارگران و سربازها است.

سهم مجرد و متاهل‌های ایرانی‌ در شبکه‌های اجتماعی

مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) به منظور بررسی تاثیر شبکه‌های اجتماعی بر ابعاد زندگی مردم، در آذر ماه سال گذشته، طرح نظرسنجی با موضوع «بررسی دیدگاه شهروندان ایرانی در مورد شبکه‌های اجتماعی» را در سطح ملی اجرا کرده و نتایج آن را اعلام کرده است. جامعه آماری این نظرسنجی شامل تمامی افراد بالای ۱۸ سال در خانوارهای معمولی ساکن در ۳۱ استان ایران بوده و اندازه نمونه با استفاده از فرمول خطای نسبی، ۴۴۰۰ نفر به دست آمده است. سنجش میزان عضویت و عدم عضویت شهروندان در شبکه‌های اجتماعی مجازی غیرایرانی حاکی از آن است که بیش از نیمی از افراد عضو هیچ یک از شبکه‌های اجتماعی نیستند. بر اساس این نظرسنجی، بررسی میزان عضویت شهروندان در شبکه‌های اجتماعی مجازی نشان می‌دهد که ۴۶.۸ درصد پاسخگویان عضو هیچ یک از شبکه‌های اجتماعی نبوده‌اند، در حالی که ۵۲.۸ درصد شهروندان حداقل عضو یکی از شبکه‌های اجتماعی مجازی بوده‌اند.   بررسی رابطه بین عضویت در شبکه‌های اجتماعی مجازی و جنسیت نیز نشان می‌دهد که مردان بیشتر از زنان عضو شبکه‌های اجتماعی بوده‌اند. بر اساس این آمار، ۵۰.۸ درصد از اعضای شبکه‌های اجتماعی را مردان و ۴۹.۲ درصد را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین وضعیت تاهل اعضای شبکه‌های اجتماعی‌ حاکی از این است که افراد متاهل بیشتر از افراد مجرد عضو شبکه‌های اجتماعی مجازی هستند. متاهل‌ها سهمی ۶۲.۷ درصدی در شبکه‌های اجتماعی دارند و مجردها ۲۷.۴ درصد از این سهم را به خود اختصاص داده‌اند. بین سن و عضویت در شبکه‌های اجتماعی مجازی نیز رابطه معکوس وجود دارد، به طوری‌که با افزاش سن، میزان عضویت در شبکه‌های اجتماعی کاهش می‌یابد. بر اساس این نظرسنجی، ۳۴.۳ درصد از اعضای شبکه‌های اجتماعی سنی بین ۱۸ تا ۲۹، ۴۱.۸ درصد سنی بین ۳۰ تا ۴۹ دارند و ۲۳.۹ درصد نیز ۵۰ ساله و بالاتر هستند. مقایسه تحصیلات افراد و تاثیر آن بر عضویت در شبکه‌های اجتماعی نیز نشان می‌دهد افرادی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، بیش از دیگران از شبکه‌های اجتماعی مجازی استفاده می‌کنند. چنانچه حدود ۷۵ درصد از افرادی که دارای تحصیلات هستند، اعلام کردند که عضو شبکه‌های اجتماعی مجازی هستند. همچنین بررسی وضعیت فعالیت اعضای شبکه‌های مجازی، افراد خانه‌دار را در صدر اعضای شبکه‌های اجتماعی قرار می‌دهد. بیشترین سهم این بخش با ۲۸.۲ درصد متعلق به زنان خانه‌دار و کمترین بخش متعلق به کارگران و سربازها است.

سهم مجرد و متاهل‌های ایرانی‌ در شبکه‌های اجتماعی

کیمیا دانلود

باخت فولاد برابر تیم لیگ دویی

باخت فولاد برابر تیم لیگ دویی
تیم فولاد خوزستان در دیداری دوستانه مقابل تیم دسته دومی نفت‎وگاز گچساران شکست خورد.

باخت فولاد برابر تیم لیگ دویی

تیم فولاد خوزستان در دیداری دوستانه مقابل تیم دسته دومی نفت‎وگاز گچساران شکست خورد.
باخت فولاد برابر تیم لیگ دویی

قرآن