اوباما: قبول دارم که مردم آمریکا عصبانی و سرخورده هستند

اوباما: قبول دارم که مردم آمریکا عصبانی و سرخورده هستند
رئیس‌جمهور آمریکا اذعان دارد که مردم کشورش از بسیاری مسائل و به خصوص رکود به تنگ آمده‌اند و همین امر در رأی دادن به کسی اوباما برایش تبلیغ نمی‌کرد، تأثیر داشته است.

اوباما: قبول دارم که مردم آمریکا عصبانی و سرخورده هستند

نصب تلگرام فارسی

تصمیم رئیس‌جمهور بر آن شد که این سه وزیر بروند

تصمیم رئیس‌جمهور بر آن شد که این سه وزیر بروند
وزیر بهداشت در یادداشتی در کانال تلگرامی‌اش نوشت:‌ پس از مشورت‌های فراوان، تصمیم جناب آقای دکتر روحانی بر آن قرار گرفت که سه تن از وزرا جای خود را به همکاران دیگری بدهند، با این امید که ارائه‌ی خدمات به مردم شریف ایران زمین بهتر از گذشته انجام گیرد.

تصمیم رئیس‌جمهور بر آن شد که این سه وزیر بروند

برای سربازهایی که نرسیدند!

برای سربازهایی که نرسیدند!

«آره بابا خوب کردی کچل نکردی، خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به دوستش می‌گوید. «نذار تو رو قرآن، اولا ماه رمضونه نمیذارن چیزی بخوریم، دوما خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به مادرش می‌گوید. «نمیخوام، زیاده. گفتن پول نقد نذارید جیبتون زیاد. به اندازه‌ای که تو راه یه چیزی بخرم واسه خوردن بسه. بعدشم خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به پدرش می‌گوید. «الان این قیافه چیه؟ می‌خوای اصلا نَرَم؟ خب هر چی نَرَم که زندگی خودمون عقب میفته. زشته به خدا گریه میکنی. تازه خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به نامزدش می‌گوید. «برنگردم ببینم اتاق و زندگیمو صاحاب شدی. البته زیادم خوشحال نباش. خبری نیست. میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به خواهرش می‌گوید، شاید هم به برادرش …لیسانسه‌ها اول ماه‌های زوج می‌روند. استرس دارند. هر چه قدر آب می‌خورند باز هم گلویشان خشک است. نمی‌خواهند به روی خودشان بیاورند که چقدر از اینکه نمی‌دانند قرار است وارد چه محیطی بشوند، نگرانند. تا برگه سفید را می‌گیرند و می‌بینند نوشته «محل آموزش: پادگان فلان»، سریع می‌خزند توی گوگل و پادگان فلان را سرچ می‌کنند. وبلاگ پشت وبلاگ و خاطره پشت خاطره پیدا می‌کنند و با خواندنشان، تصویری از جایی که قرار است بروند در ذهن خود می‌سازند و این تصاویر، بدترین تصاویرند؛ چیزهایی که با واقعیت خیلی فاصله دارند.حالا نوبت به شنیدن حرف‌های خدمت‌نرفته‌ها و خدمت‌رفته‌ها می‌رسد: «ما نرفتیم هیچی هم نشد. نرو بابا فوقش چند سال دیگه میخری. برو، مرد میشی. کلاهتو بچرخونی تموم شده. به کسی رو ندیا. اگه عادت داری تو خواب وول بخوری تخت بالایی نخواب. پودر بچه برداشتی؟ دستمال مرطوب بردار. اسیتامینوفن بعضی پادگانا گیر میدن ولی اگه بتونی ببری خوبه. ویتامین ث جوشان همراهت باشه روزی یه دونه بخور سرما مرما نخوری. ساقه طلایی بگیر. نخ سوزن ببر. پوتینا رو ببر عوض کن، اونایی که میدن خیلی سفته. چند تا کیسه فریزر و کیسه زباله بردار به دردت میخوره. نمیخواد واکس ببری، خودشون میدن اونجا …» و یک جمله، پای ثابت همه دلداری‌ها و توصیه‌هاست: «روز اول خبری نیست. میرین لباس مباسا رو بهتون میدن، میگن برید اندازه کنید برگردید. این وسطا یکی دو روزی میاید مرخصی» و همه، از همان اول، قول رفتن و بازگشت زودهنگام را می‌دهند.همه می‌روند، نه برای اینکه دوست دارند. یکی می‌خواهد برود خارج، آن یکی شرط ازدواجش است، این یکی به شغل خوبی فکر می‌کند، دیگری با خودش شرط بسته که برود … . خوب می‌دانند که وقتی بروند، بهترین دستپخت جهان برایشان می‌شود دستپخت مادرشان، بهترین رختخواب دنیا برایشان می‌شود بالش و تشک خودشان و حتی بهترین دستشویی جهان برایشان می‌شود دستشویی خانه‌شان.اما باید بروند. پای اتوبوس، زیر حجمی از دود و صدا و بغض و چشم‌هایی که می‌دزدند تا مبادا بشنوند «مرد که گریه نمیکنه»، سریع خداحافظی می‌کنند. بیخود عجله دارند. انگار اگر زودتر برسند، سربازی‌شان زودتر تمام می‌شود. از خیلی چیزها دل می‌کنند؛ از «مادر بیا غذاتو بخور»، «پسرم سر راه 2 تا نون بگیر»، «چقدر بداخلاق شدی امروز» و …حالا وقت حرکت است. می‌روند که مرد شوند. دل توی دل مادر و پدر و نامزد نیست تا وقتی که بروند و برسند و زنگ بزنند و بگویند سالم رسیدیم و لباس‌ها را گرفتیم و برمی‌گردیم.اما امان از شب که همیشه اشتهای زیادی دارد. چه در بالش خودت غرق خواب باشی و چه سرت را مثل آن سرباز، زیر پرده چرک‌گرفته اتوبوس به شیشه تکیه داده باشی و خواب به چشمت نیاید بابت همه تصویرهایی که از مقصد این سفر برای خودت ساخته‌ای. شب که بیاید، همه چیز را می‌بلعد.پلک‌ها کم‌کم سنگین می‌شوند، حتی پلک‌های اتوبوس و همه می‌خوابند. دیگر هر چه می‌روند، نمی‌رسند که ببینند واقعا خبری نیست. نمی‌رسند که لباس‌ها را بگیرند و برگردند. نمی‌رسند که تلفن بزنند بگویند «الو مادر، رسیدم، حالم خوب است …»

برای سربازهایی که نرسیدند!

«آره بابا خوب کردی کچل نکردی، خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به دوستش می‌گوید. «نذار تو رو قرآن، اولا ماه رمضونه نمیذارن چیزی بخوریم، دوما خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به مادرش می‌گوید. «نمیخوام، زیاده. گفتن پول نقد نذارید جیبتون زیاد. به اندازه‌ای که تو راه یه چیزی بخرم واسه خوردن بسه. بعدشم خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به پدرش می‌گوید. «الان این قیافه چیه؟ می‌خوای اصلا نَرَم؟ خب هر چی نَرَم که زندگی خودمون عقب میفته. زشته به خدا گریه میکنی. تازه خبری نیست که. امروز میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به نامزدش می‌گوید. «برنگردم ببینم اتاق و زندگیمو صاحاب شدی. البته زیادم خوشحال نباش. خبری نیست. میریم لباس مباسا رو میگیریم میایم». دارد اینها را به خواهرش می‌گوید، شاید هم به برادرش …لیسانسه‌ها اول ماه‌های زوج می‌روند. استرس دارند. هر چه قدر آب می‌خورند باز هم گلویشان خشک است. نمی‌خواهند به روی خودشان بیاورند که چقدر از اینکه نمی‌دانند قرار است وارد چه محیطی بشوند، نگرانند. تا برگه سفید را می‌گیرند و می‌بینند نوشته «محل آموزش: پادگان فلان»، سریع می‌خزند توی گوگل و پادگان فلان را سرچ می‌کنند. وبلاگ پشت وبلاگ و خاطره پشت خاطره پیدا می‌کنند و با خواندنشان، تصویری از جایی که قرار است بروند در ذهن خود می‌سازند و این تصاویر، بدترین تصاویرند؛ چیزهایی که با واقعیت خیلی فاصله دارند.حالا نوبت به شنیدن حرف‌های خدمت‌نرفته‌ها و خدمت‌رفته‌ها می‌رسد: «ما نرفتیم هیچی هم نشد. نرو بابا فوقش چند سال دیگه میخری. برو، مرد میشی. کلاهتو بچرخونی تموم شده. به کسی رو ندیا. اگه عادت داری تو خواب وول بخوری تخت بالایی نخواب. پودر بچه برداشتی؟ دستمال مرطوب بردار. اسیتامینوفن بعضی پادگانا گیر میدن ولی اگه بتونی ببری خوبه. ویتامین ث جوشان همراهت باشه روزی یه دونه بخور سرما مرما نخوری. ساقه طلایی بگیر. نخ سوزن ببر. پوتینا رو ببر عوض کن، اونایی که میدن خیلی سفته. چند تا کیسه فریزر و کیسه زباله بردار به دردت میخوره. نمیخواد واکس ببری، خودشون میدن اونجا …» و یک جمله، پای ثابت همه دلداری‌ها و توصیه‌هاست: «روز اول خبری نیست. میرین لباس مباسا رو بهتون میدن، میگن برید اندازه کنید برگردید. این وسطا یکی دو روزی میاید مرخصی» و همه، از همان اول، قول رفتن و بازگشت زودهنگام را می‌دهند.همه می‌روند، نه برای اینکه دوست دارند. یکی می‌خواهد برود خارج، آن یکی شرط ازدواجش است، این یکی به شغل خوبی فکر می‌کند، دیگری با خودش شرط بسته که برود … . خوب می‌دانند که وقتی بروند، بهترین دستپخت جهان برایشان می‌شود دستپخت مادرشان، بهترین رختخواب دنیا برایشان می‌شود بالش و تشک خودشان و حتی بهترین دستشویی جهان برایشان می‌شود دستشویی خانه‌شان.اما باید بروند. پای اتوبوس، زیر حجمی از دود و صدا و بغض و چشم‌هایی که می‌دزدند تا مبادا بشنوند «مرد که گریه نمیکنه»، سریع خداحافظی می‌کنند. بیخود عجله دارند. انگار اگر زودتر برسند، سربازی‌شان زودتر تمام می‌شود. از خیلی چیزها دل می‌کنند؛ از «مادر بیا غذاتو بخور»، «پسرم سر راه 2 تا نون بگیر»، «چقدر بداخلاق شدی امروز» و …حالا وقت حرکت است. می‌روند که مرد شوند. دل توی دل مادر و پدر و نامزد نیست تا وقتی که بروند و برسند و زنگ بزنند و بگویند سالم رسیدیم و لباس‌ها را گرفتیم و برمی‌گردیم.اما امان از شب که همیشه اشتهای زیادی دارد. چه در بالش خودت غرق خواب باشی و چه سرت را مثل آن سرباز، زیر پرده چرک‌گرفته اتوبوس به شیشه تکیه داده باشی و خواب به چشمت نیاید بابت همه تصویرهایی که از مقصد این سفر برای خودت ساخته‌ای. شب که بیاید، همه چیز را می‌بلعد.پلک‌ها کم‌کم سنگین می‌شوند، حتی پلک‌های اتوبوس و همه می‌خوابند. دیگر هر چه می‌روند، نمی‌رسند که ببینند واقعا خبری نیست. نمی‌رسند که لباس‌ها را بگیرند و برگردند. نمی‌رسند که تلفن بزنند بگویند «الو مادر، رسیدم، حالم خوب است …»

برای سربازهایی که نرسیدند!

قرآن

مراقب سیم‌کارت‌هایی که به نامتان ثبت شده باشید

مراقب سیم‌کارت‌هایی که به نامتان ثبت شده باشید

به منظور کاهش مشکلات ناشی از سوءاستفاده از سیم‌کارت‌های دارای هویت جعلی، سازمان تنظیم مقررات ارتباطات رادیویی(رگولاتور حوزه ارتباطات) به اجرای طرح احراز هویت پرداخته و بدین ترتیب در قالب پیامک‌هایی که از سوی اپراتورها به دست مشترکان رسید به آنها اعلام شد که برای تکمیل اطلاعات هویتی سیم‌کارت خود مدت زمان محدودی فرصت داشته و پس از آن سیم کارت‌های احراز هویت نشده به تدریج قطع خواهند شد.اکنون نیز مدتی است سازمان تنظیم مقررات ارتباطات سامانه‌ای طراحی کرده تا افراد از طریق مراجعه به این سامانه از تعداد سیم‌کارت‌هایی که به نام آنها ثبت شده مطلع شوند. رگولاتوری در این باره به اطلاع‌رسانی نیز پرداخته و تاکید کرده است: «مشترک گرامی مسئولیت استفاده از سیم کارت به عهده کسی است که سیم کارت به نام وی ثبت شده است. لذا به منظور جلوگیری از سوء‌ استفاده احتمالی شما می توانید با مراجعه به سامانه www.mobilecount.cra.ir تعداد سیم کارت های ثبت شده به نام خود را در هر یک از اپراتورهای تلفن همراه دریافت و با مراجعه به دفاتر اپراتورها نسبت به تعیین تکلیف سیم کارت های ثبت شده به نام شما که مایل به ادامه فعالیت آن ها نیستید اقدام کنید.»

مراقب سیم‌کارت‌هایی که به نامتان ثبت شده باشید

به منظور کاهش مشکلات ناشی از سوءاستفاده از سیم‌کارت‌های دارای هویت جعلی، سازمان تنظیم مقررات ارتباطات رادیویی(رگولاتور حوزه ارتباطات) به اجرای طرح احراز هویت پرداخته و بدین ترتیب در قالب پیامک‌هایی که از سوی اپراتورها به دست مشترکان رسید به آنها اعلام شد که برای تکمیل اطلاعات هویتی سیم‌کارت خود مدت زمان محدودی فرصت داشته و پس از آن سیم کارت‌های احراز هویت نشده به تدریج قطع خواهند شد.اکنون نیز مدتی است سازمان تنظیم مقررات ارتباطات سامانه‌ای طراحی کرده تا افراد از طریق مراجعه به این سامانه از تعداد سیم‌کارت‌هایی که به نام آنها ثبت شده مطلع شوند. رگولاتوری در این باره به اطلاع‌رسانی نیز پرداخته و تاکید کرده است: «مشترک گرامی مسئولیت استفاده از سیم کارت به عهده کسی است که سیم کارت به نام وی ثبت شده است. لذا به منظور جلوگیری از سوء‌ استفاده احتمالی شما می توانید با مراجعه به سامانه www.mobilecount.cra.ir تعداد سیم کارت های ثبت شده به نام خود را در هر یک از اپراتورهای تلفن همراه دریافت و با مراجعه به دفاتر اپراتورها نسبت به تعیین تکلیف سیم کارت های ثبت شده به نام شما که مایل به ادامه فعالیت آن ها نیستید اقدام کنید.»

مراقب سیم‌کارت‌هایی که به نامتان ثبت شده باشید

اخبار دنیای دیجیتال

اژدهایی که قاچاقی وارد ایران شد

گروه عکس: در هفته گذشته اخباری مبنی بر ورود قاچاقی برخی میوه ها به کشور در رسانه‌ها منتشر شد، که میوه اژدها نیز در میان آن ها بود. میوه اژدها یا پیتایا، بومی مکزیک و آمریکای مرکزی و جنوبی است و نیز در کشورهای آسیای جنوب شرقی همچون ویتنام، تایوان، جنوب چین، جزیره اکیناوا (ژاپن)، فیلیپین و مالزی هم کشت می‌شود. این میوه در پنج رنگ وجود دارد که بسیار آبدار هستند و هر رنگ طعم و مزه مخصوص به خود را دارد. دانه‌های درون این میوه مانند سیاه دانه هستند و از کاشت و پرورش آنها می‌توان درخت جدیدی بوجود آورد.

سایت خبری زندگی

پرشین موزیک

بنتانکور: افتخار می کنم که رئال مرا می خواهد ::

پدیده تیم بوکاجونیورز از اینکه باشگاهی به عظمت رئال مادرید شرایط او را برای انتقال رصد می کند، به خود افتخار می کند.

سپهر نیوز

ورزش و زندگی