سخت است درباره‌ی دوستان رفته‌ حرف بزنم

سخت است درباره‌ی دوستان رفته‌ حرف بزنم

شب زنده‌یاد جمشید ارجمند با سخنرانی کوتاه مسعود کیمیایی کارگردان و صاحب‌نظرانی چون هرمز همایون‌پور، احمد طالبی‌نژاد، شاهرخ دولکو،داریوش شایگان و…. همراه شد. در ابتدای این مراسم  علی دهباشی در سوگ از دست دادن جمشید ارجمند ابیاتی از ملک الشعرای بهار خواند و پس از آن متنی را به نیابت از طرف دکتر داریوش شایگان ، که خود در جلسه حضور داشت فرائت کرد که در بخشی از آن آمده بود: جمشید ارجمند، مانند اغلب روشنفکرانی که در سال‌های پایانی سطلنت رضاشاه متولد شدند و در دوران گذار پرورش یافتند، شخصیتی است چندوجهی. در ادامه این متن آمده بود: «ابعاد و زوایای متنوع شخصیت ارجمند که از وسعت ذوق هنری و ادبی او حکایت دارد، به‌راستی حیرت‌انگیز است؛ چطور می‌توان در عین حال هم ویراستار بود هم منتقد، هم مترجم بود هم برنامه‌ریز، هم کارشناس جهانگردی بود هم کارشناس کشاورزی، هم جویندۀ علوم عقلی بود و هم طلبۀ سیروسلوک عرفانی؟ البته همانطور که پیش‌تر اشاره کردم، این سبک و سیاق چندوجهی، به جمشید ارجمند منحصر نمی‌شود و صفت غالب بیشتر روشنفکرانی است که در سال‌های 1330-1340 پا به عرصۀ فرهنگی ایران گذاشتند. اما علت این پراکندگی چیست؟ پاسخ شاید این باشد که «روشنفکر» ایرانی، در معنای اخص این اصطلاح،  هنوز از «نظام معرفتی خاصِ» مجهز به دید انتقادی بی‌بهره است و طبیعتاً به‌همین دلیل نمی‌تواند خود را در تنگنای یک رشتۀ بخصوص محدود کند و چون کمبود آن نظام معرفتی را احساس می‌کند نتیجتاً راه‌های گوناگون را می‌پوید تا بلکه به نگاه خود جامعیتی هر چند ناقص ببخشد و از این طریق خود را از حصار تنگش برهاند. برای روشنفکری که خواهان دیدی فراگیر و طالب جایگاهی استوار باشد و ضمناً در جامعه‌ای زندگی کند که در آن نقش روشنفکر هنوز چندان روشن نیست، شاید نزدیکترین و کوتاهترین راه، همین شیوۀ «موزاییکی» باشد که شناخت‌های پراکنده‌ای را میسر می‌سازد که به نوعی در عرصۀ پهناور علوم انسانی معلق و شناورند. از این لحاظ، جمشید ارجمند با دیگر شخصیت‌های برجستۀ نسل خود تفاوتی ندارد، ولی صفتی که او را از سایرین متمایز می‌سازد، به‌نظر بنده سجایای اخلاقی اوست. او از خشم و کینه‌ورزی مبراست و با تورم نفس و خودنمایی هیچ خویشی و نسبتی ندارد. تواضع، شفافیت درون و صفای دل، خصال ممیزه‌ای است که باعث می‌شود انسان خواه‌ناخواه خود را در معیت جمشید ارجمند انسان بهتری بیابد.» هرمز همایون پور نیز در سخنانی درباره طنزپردازی و ترانه سرایی جمشید ارجمند چنین گفت: اگر آن خنده مستانه نبود / وان تبسم که در آن پرتو صد امید است / شادی خاطر دیوانه نبود / در هیاهوی حیات / در جهانی که در آن نیست ثبات / به چه دل می بستیم ؟ ” . این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: جمشید ارجمند به واقع به چندین هنر آراسته بود و در همه کم و بیش به حد کمال بود: نقد فیلم ، ترجمه ، ویرایش ، نوشتن مقاله ، سردبیری نشریات ، مدیریت مجلات تخصصی و … . مهمترین خصوصیتی که من در این شصت سال دوستی و نزدیکی از او دیده‌ام، ایران دوستی او بود وعلاقه دیوانه واری که به درست نوشتن پارسی داشت. قائد او دکتر مصدق بود ، عاشقانه به او عشق می‌ورزید و احترام می‌گذاشت. من در این روزها کمتر دیدم که ترانه سرایی و طنزپردازی او جایی منعکس شود و این هنرهای او تحت الشعاع هنرهای دیگرش قرار گرفتند. این مترجم ادامه داد: زمانی که ما در دانشکده حقوق هم دانشکده بودیم ، جمشید با آن روح شوریده و عاشق پیشه‌ای که داشت، ترانه‌ای با عنوان “چشم سیاه” نوشته بود. او در مجله ” تماشا ” صفحاتی به عنوان ” میان پرده ” می‌نوشت که خود این عنوان هم علاقه او را به سینما نشان می‌دهد . در آن طنزنویسی‌ها صراحت به کار می‌برد و درست به هدف می‌زد. طنز علاوه بر ذهن روشن و آگاهی ، سرعت انتقال هم می‌خواهد که جمشید داشت. احمد طالبی‌نژاد  در ادامه احمد طالبی نژاد نیز ضمن تحسین توانایی‌های جمشید ارجمند گفت: اگر او حوزه فعالیت‌هایش را محدودتر می‌کرد ، می‌توانست در یکی دو شاخه سرآمد باشد. برای من بسیار جای تعجب است که فردی که اینقدر نسبت به امور مادی بی‌اعتنا بوده است چطور بیست سال آخر عمرش در عرصه‌های اقتصادی، منتشر کردن و ویرایش نشریات اقتصادی و کارهایی که هیچ ربطی به علایق شخصی او نداشت،می‌گذرد.ما در تاریخ اجتماعی ایران با یک مقطع عجیب و غریبی رو به رو هستیم که اصطلاحاً به آن دهه 20 می‌گوییم و بیشتر آدمهای درجه یکی که در عرصه هنر در این مملکت ظهور کردند همه تقریباً متولد همین دوره هستند، کسانی که به هرحال بنیانگذار موج نوی سینمای ایران بودند نظیر آقای کیمیایی ، آقای اصلانی و زنده‌یاد کیارستمی. این افراد دوران نوجوانیشان مقارن می‌شود با جریان نهضت ملی و فضای باز سیاسی و اجتماعی آن دوران و از سن کم در جریان مسائل اجتماعی و سیاسی قرار گرفته‌اند. خاستگاه نسل روشنفکر ما در واقع همین مقطع زمانیست که جمشید ارجمند هم از همین نسل است. او ادامه داد: گرچه در مجالس یادبود همه از سجایای اخلاقی افراد می‌گویند من به اقتضای شغلم که منتقد سینماست می‌خواهم از منظر دیگری  به کارنامه او بپردازم. این حجم کاری که جمشید ارجمند انجام داده است برای یک عمر زیاد است ، ولی هیچ کدام از اینها با هم همخوانی ندارند. ارجمند می‌توانست در یکی دو رشته جز افراد درجه یک باشد ، مثلاً در ترجمه ، ترجمه‌های او روان ، بسیار پاکیزه و صحیح بودند. او می‌توانست در ترانه سرایی درجه یک باشد. اشاره می‌کنم که در ترانه سرایی تقریباً هم دوره است با افراد تأثیر گذار این دوره مثل نواب صفا ، بیژن ترقی، رهی معیری و… . آثار ایشان در برنامه گل‌ها پخش می‌شد و من نمی‌دانم چرا ترانه سرایی را ادامه نداد. وقتی به کارنامه کم حجم اما پربار ترانه سرایی او نگاه می‌کنیم می‌بینیم که خاطره انگیزترین سروده‌ها را او گفته است . طالبی نژاد در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: در عرصه نقد و تحلیل هم جز نخستین کسانی است که در ایران کتاب نظری یا تئوری درباره سینما نوشته است،کتاب ” درباره چند سینماگر ” او برای نسل ما اولین کتابی بود که ما را با بزرگانی مثل ” ساموئل فولر” ، “برگمان” و کسانی از این جنس آشنا می‌کرد که بعد از انقلاب هم مجدداً چاپ شد و چند فیلمساز دیگر هم به آن اضافه شد . این شد کتاب بالینی کسانی که در سینمای آزاد کار می‌کردند . به هرحال کاش او روی یکی دو شاخه متمرکز می‌شد تا همچنان درجه یک بماند. متأسفانه این پراکنده کاری‌ها به نوعی باعث شد تراز از دست او در رفت. جالب اینجاست که جمشید ارجمند در همه این عرصه‌ها نخبه‌گرا بود ، یعنی اگر صنعت حمل و نقل را ویراستاری می‌کرد نثر او نثر معیار برای نشریات آن دوران شد. مسعود کیمیایی کارگردان سینما نیز سخنان کوتاهی را مطرح کرد. سپس حسین رسول اف شرحی مختصر  از چگونگی تالیف و انتشار جشن نامه جمشید ارجمند با همراهی زنده یاد زاون قوکاسیان داد. شاهرخ دولکو با ذکر مصداق‌هایی ، به طنز پردازی جمشید ارجمند در تمام ابعاد زندگی شخصی و حرفه‌ای پرداخت. در ادامه دهباشی متنی از زنده‌یاد عمران صلاحی درباره طنز جمشید ارجمند از کتاب جشن نامه چهل سال کار انتخاب کرد و خواند. هارون یشایائی نیز  درباره وجه دیگری از زندگی جمشید ارجمند ، یعنی شرکت فعال او در جریان ملی شدن صنعت نفت و مبارزات دانشجویی در سال 40 و 41 مطالبی بیان کرد. او معتقد است که ارجمند روحیه عدالت خواهی خودش را در تمام طول زندگی حفظ کرده بود.  همچنین لیلا ارجمند ، دختر جمشید ارجمند در ابتدا پیام برادرش، محمد ارجمند، را ‎خواند و دقیایقی درباره ویژگی‌های پدرش سخن گفت. در طی مراسم دو کلیپ ساخته مریم اسلوبی و همچنین بخشی از فیلم مستند ” ساکن دارآباد ” ساخته میثم ریاحی به نمایش گذاشته شد.  فیروز گوران ، انسیه ملکان ، سیروس علی‌نژاد ، فرزانه قوجلو ، عزیز ساعتی، سیروس پرهام، محمدرضا اصلانی ، سرمد قباد، اسماعیل جمشیدی، جعفر پناهی، گلی امامی و… ار حاضران برنامه یادبود جمشید ارجمند بودند.

سخت است درباره‌ی دوستان رفته‌ حرف بزنم

شب زنده‌یاد جمشید ارجمند با سخنرانی کوتاه مسعود کیمیایی کارگردان و صاحب‌نظرانی چون هرمز همایون‌پور، احمد طالبی‌نژاد، شاهرخ دولکو،داریوش شایگان و…. همراه شد. در ابتدای این مراسم  علی دهباشی در سوگ از دست دادن جمشید ارجمند ابیاتی از ملک الشعرای بهار خواند و پس از آن متنی را به نیابت از طرف دکتر داریوش شایگان ، که خود در جلسه حضور داشت فرائت کرد که در بخشی از آن آمده بود: جمشید ارجمند، مانند اغلب روشنفکرانی که در سال‌های پایانی سطلنت رضاشاه متولد شدند و در دوران گذار پرورش یافتند، شخصیتی است چندوجهی. در ادامه این متن آمده بود: «ابعاد و زوایای متنوع شخصیت ارجمند که از وسعت ذوق هنری و ادبی او حکایت دارد، به‌راستی حیرت‌انگیز است؛ چطور می‌توان در عین حال هم ویراستار بود هم منتقد، هم مترجم بود هم برنامه‌ریز، هم کارشناس جهانگردی بود هم کارشناس کشاورزی، هم جویندۀ علوم عقلی بود و هم طلبۀ سیروسلوک عرفانی؟ البته همانطور که پیش‌تر اشاره کردم، این سبک و سیاق چندوجهی، به جمشید ارجمند منحصر نمی‌شود و صفت غالب بیشتر روشنفکرانی است که در سال‌های 1330-1340 پا به عرصۀ فرهنگی ایران گذاشتند. اما علت این پراکندگی چیست؟ پاسخ شاید این باشد که «روشنفکر» ایرانی، در معنای اخص این اصطلاح،  هنوز از «نظام معرفتی خاصِ» مجهز به دید انتقادی بی‌بهره است و طبیعتاً به‌همین دلیل نمی‌تواند خود را در تنگنای یک رشتۀ بخصوص محدود کند و چون کمبود آن نظام معرفتی را احساس می‌کند نتیجتاً راه‌های گوناگون را می‌پوید تا بلکه به نگاه خود جامعیتی هر چند ناقص ببخشد و از این طریق خود را از حصار تنگش برهاند. برای روشنفکری که خواهان دیدی فراگیر و طالب جایگاهی استوار باشد و ضمناً در جامعه‌ای زندگی کند که در آن نقش روشنفکر هنوز چندان روشن نیست، شاید نزدیکترین و کوتاهترین راه، همین شیوۀ «موزاییکی» باشد که شناخت‌های پراکنده‌ای را میسر می‌سازد که به نوعی در عرصۀ پهناور علوم انسانی معلق و شناورند. از این لحاظ، جمشید ارجمند با دیگر شخصیت‌های برجستۀ نسل خود تفاوتی ندارد، ولی صفتی که او را از سایرین متمایز می‌سازد، به‌نظر بنده سجایای اخلاقی اوست. او از خشم و کینه‌ورزی مبراست و با تورم نفس و خودنمایی هیچ خویشی و نسبتی ندارد. تواضع، شفافیت درون و صفای دل، خصال ممیزه‌ای است که باعث می‌شود انسان خواه‌ناخواه خود را در معیت جمشید ارجمند انسان بهتری بیابد.» هرمز همایون پور نیز در سخنانی درباره طنزپردازی و ترانه سرایی جمشید ارجمند چنین گفت: اگر آن خنده مستانه نبود / وان تبسم که در آن پرتو صد امید است / شادی خاطر دیوانه نبود / در هیاهوی حیات / در جهانی که در آن نیست ثبات / به چه دل می بستیم ؟ ” . این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: جمشید ارجمند به واقع به چندین هنر آراسته بود و در همه کم و بیش به حد کمال بود: نقد فیلم ، ترجمه ، ویرایش ، نوشتن مقاله ، سردبیری نشریات ، مدیریت مجلات تخصصی و … . مهمترین خصوصیتی که من در این شصت سال دوستی و نزدیکی از او دیده‌ام، ایران دوستی او بود وعلاقه دیوانه واری که به درست نوشتن پارسی داشت. قائد او دکتر مصدق بود ، عاشقانه به او عشق می‌ورزید و احترام می‌گذاشت. من در این روزها کمتر دیدم که ترانه سرایی و طنزپردازی او جایی منعکس شود و این هنرهای او تحت الشعاع هنرهای دیگرش قرار گرفتند. این مترجم ادامه داد: زمانی که ما در دانشکده حقوق هم دانشکده بودیم ، جمشید با آن روح شوریده و عاشق پیشه‌ای که داشت، ترانه‌ای با عنوان “چشم سیاه” نوشته بود. او در مجله ” تماشا ” صفحاتی به عنوان ” میان پرده ” می‌نوشت که خود این عنوان هم علاقه او را به سینما نشان می‌دهد . در آن طنزنویسی‌ها صراحت به کار می‌برد و درست به هدف می‌زد. طنز علاوه بر ذهن روشن و آگاهی ، سرعت انتقال هم می‌خواهد که جمشید داشت. احمد طالبی‌نژاد  در ادامه احمد طالبی نژاد نیز ضمن تحسین توانایی‌های جمشید ارجمند گفت: اگر او حوزه فعالیت‌هایش را محدودتر می‌کرد ، می‌توانست در یکی دو شاخه سرآمد باشد. برای من بسیار جای تعجب است که فردی که اینقدر نسبت به امور مادی بی‌اعتنا بوده است چطور بیست سال آخر عمرش در عرصه‌های اقتصادی، منتشر کردن و ویرایش نشریات اقتصادی و کارهایی که هیچ ربطی به علایق شخصی او نداشت،می‌گذرد.ما در تاریخ اجتماعی ایران با یک مقطع عجیب و غریبی رو به رو هستیم که اصطلاحاً به آن دهه 20 می‌گوییم و بیشتر آدمهای درجه یکی که در عرصه هنر در این مملکت ظهور کردند همه تقریباً متولد همین دوره هستند، کسانی که به هرحال بنیانگذار موج نوی سینمای ایران بودند نظیر آقای کیمیایی ، آقای اصلانی و زنده‌یاد کیارستمی. این افراد دوران نوجوانیشان مقارن می‌شود با جریان نهضت ملی و فضای باز سیاسی و اجتماعی آن دوران و از سن کم در جریان مسائل اجتماعی و سیاسی قرار گرفته‌اند. خاستگاه نسل روشنفکر ما در واقع همین مقطع زمانیست که جمشید ارجمند هم از همین نسل است. او ادامه داد: گرچه در مجالس یادبود همه از سجایای اخلاقی افراد می‌گویند من به اقتضای شغلم که منتقد سینماست می‌خواهم از منظر دیگری  به کارنامه او بپردازم. این حجم کاری که جمشید ارجمند انجام داده است برای یک عمر زیاد است ، ولی هیچ کدام از اینها با هم همخوانی ندارند. ارجمند می‌توانست در یکی دو رشته جز افراد درجه یک باشد ، مثلاً در ترجمه ، ترجمه‌های او روان ، بسیار پاکیزه و صحیح بودند. او می‌توانست در ترانه سرایی درجه یک باشد. اشاره می‌کنم که در ترانه سرایی تقریباً هم دوره است با افراد تأثیر گذار این دوره مثل نواب صفا ، بیژن ترقی، رهی معیری و… . آثار ایشان در برنامه گل‌ها پخش می‌شد و من نمی‌دانم چرا ترانه سرایی را ادامه نداد. وقتی به کارنامه کم حجم اما پربار ترانه سرایی او نگاه می‌کنیم می‌بینیم که خاطره انگیزترین سروده‌ها را او گفته است . طالبی نژاد در بخش دیگری از سخنانش خاطرنشان کرد: در عرصه نقد و تحلیل هم جز نخستین کسانی است که در ایران کتاب نظری یا تئوری درباره سینما نوشته است،کتاب ” درباره چند سینماگر ” او برای نسل ما اولین کتابی بود که ما را با بزرگانی مثل ” ساموئل فولر” ، “برگمان” و کسانی از این جنس آشنا می‌کرد که بعد از انقلاب هم مجدداً چاپ شد و چند فیلمساز دیگر هم به آن اضافه شد . این شد کتاب بالینی کسانی که در سینمای آزاد کار می‌کردند . به هرحال کاش او روی یکی دو شاخه متمرکز می‌شد تا همچنان درجه یک بماند. متأسفانه این پراکنده کاری‌ها به نوعی باعث شد تراز از دست او در رفت. جالب اینجاست که جمشید ارجمند در همه این عرصه‌ها نخبه‌گرا بود ، یعنی اگر صنعت حمل و نقل را ویراستاری می‌کرد نثر او نثر معیار برای نشریات آن دوران شد. مسعود کیمیایی کارگردان سینما نیز سخنان کوتاهی را مطرح کرد. سپس حسین رسول اف شرحی مختصر  از چگونگی تالیف و انتشار جشن نامه جمشید ارجمند با همراهی زنده یاد زاون قوکاسیان داد. شاهرخ دولکو با ذکر مصداق‌هایی ، به طنز پردازی جمشید ارجمند در تمام ابعاد زندگی شخصی و حرفه‌ای پرداخت. در ادامه دهباشی متنی از زنده‌یاد عمران صلاحی درباره طنز جمشید ارجمند از کتاب جشن نامه چهل سال کار انتخاب کرد و خواند. هارون یشایائی نیز  درباره وجه دیگری از زندگی جمشید ارجمند ، یعنی شرکت فعال او در جریان ملی شدن صنعت نفت و مبارزات دانشجویی در سال 40 و 41 مطالبی بیان کرد. او معتقد است که ارجمند روحیه عدالت خواهی خودش را در تمام طول زندگی حفظ کرده بود.  همچنین لیلا ارجمند ، دختر جمشید ارجمند در ابتدا پیام برادرش، محمد ارجمند، را ‎خواند و دقیایقی درباره ویژگی‌های پدرش سخن گفت. در طی مراسم دو کلیپ ساخته مریم اسلوبی و همچنین بخشی از فیلم مستند ” ساکن دارآباد ” ساخته میثم ریاحی به نمایش گذاشته شد.  فیروز گوران ، انسیه ملکان ، سیروس علی‌نژاد ، فرزانه قوجلو ، عزیز ساعتی، سیروس پرهام، محمدرضا اصلانی ، سرمد قباد، اسماعیل جمشیدی، جعفر پناهی، گلی امامی و… ار حاضران برنامه یادبود جمشید ارجمند بودند.

سخت است درباره‌ی دوستان رفته‌ حرف بزنم

خرید بک لینک رنک 3

شهر خبر